دانلود آهنگ ترکی شبنم تووزلو – ایندی نجه سن من سیز با لینک مستقیم – کیفیت 320
Lyric & Download music Indi Necesen Mensiz By Sebnem tovuzlu
پخش اختصاصی از سایت ناکامان
همراه با متن ترانه ترکی آذری و ترجمه فارسی :
Mənim üçün bir həvəs deyildi sevgilim
Canımla ruhumla bağlanmışdım sənə
Biri gəlsin qoparsın içimdəki bu dərdi
Peşman olmağın faydası yox sənə
Kaşki zamanında biləydin dəyərimi
Çox axtaracaqsan məndən sonra hislərimi
Təktənha gecələrdə o səssiz küçələrdə
Indi necəsən mənsiz yerim görünürmü
ترجمه فارسی :
عزیزم یک اشتیاق برای من نبود
من در روحت با تو بودم
کسی می آید و داخل من می افتد
این سفر ارزش ندارد
من در زمان Kaski دوستت دارم
اگر شما به دنبال زیادی هستید، پس از من احساس کنید
شب در آن خیابان های آرام
اگر من در خلق و خوی هستم، من به دنبال یک مکان نیستم
Lyric & Download music Sevdiyim Adamdir By Sebnem tovuzlu
پخش اختصاصی از سایت ناکامان
همراه با متن ترانه ترکی آذری و ترجمه فارسی :
Gözlerime kıskanıram men seni
Eşq dolu bir dünya yaşattın mene
Ömrüme gün doğdu güneş parladı
Bu üreq figane olarmı sene
El açıp Allahtan istedim seni
Gamlı günlerimi silip bitirdin
Sen mene en böyük hediye oldun
Buz olmuş üreyime yazı getirdin
O ürəyimə hakim olan
Məni məndən qoparan
Mənə sevməy öyrədən adamdır
Gecelerimin sahibidir
O sevdiyim biridir
Ömrüme derman olan adamdır (kadındır)
O ürəyimə hakim olan
Məni məndən qoparan
Mənə sevməy öyrədən adamdır (kadındır)
Gecelerimin sahibidir
O sevdiyim biridir
Ömrüme derman olan adamdır (kadındır)
Sen üreyimdesen her dekke heran
Ne gözel bahtımı yazmış yaradan
Mene yaşamak için heves getirdin
Yüzümü güldüren sevdiyim insan
El açıp Allahtan istedim seni
Gamlı günlerimi silip bitirdin
Sen mene en böyük hediye oldun
Buz olmuş üreyime yazı getirdin
O ürəyimə hakim olan
Məni məndən qoparan
Mənə sevməy öyrədən adamdır
Gecelerimin sahibidir
O sevdiyim biridir
Ömrüme derman olan adamdır
O ürəyimə hakim olan
Məni məndən qoparan
Mənə sevməy öyrədən adamdır
Gecelerimin sahibidir
O sevdiyim biridir
Ömrüme derman olan adamdır
آهنگ سودیم آدامدیر از شبنم تووزلو
El açıp Allahtan istedim seni
Gamlı günlerimi silip bitirdin
Sen mene en böyük hediye oldun
Buz olmuş üreyime yazı getirdin
O ürəyimə hakim olan
Məni məndən qoparan
Mənə sevməy öyrədən adamdır
Gecelerimin sahibidir
O sevdiyim biridir
Ömrüme derman olan adamdır
O ürəyimə hakim olan
Məni məndən qoparan
Mənə sevməy öyrədən adamdır
Gecelerimin sahibidir
O sevdiyim biridir
Ömrüme derman olan adamdır
ترجمه فارسی :
عاشق مردان است
شما یک جهان پر از اشکه زندگی کرده اید
طلوع آفتاب
این سال سالن اورجینگی است
من می خواستم دستم را باز کنم و از شما متشکرم.
روزهای عرقم را پاک کردم
شما بیشتر از همه باهوش بوده اید
شما نژاد یخ سرد خود را نوشته اید.
او سازنده است
قوپان
Mənə sevməy مرد است
صاحب شبهای من
او دوست من است
او مردی است که زندگی من را گول می زند
او سازنده است
قوپان
Mənə sevməy öyrədən یک مرد (زن)
صاحب شبهای من
او دوست من است
او مردی است که زندگی من را گول می زند
شما در هر نژاد هستی
چیزی که من از راه زخم به من رسانده ام
مین مشتاق به زندگی بود
من عاشق افرادی هستم که می خندند
من می خواستم دستم را باز کنم و از شما متشکرم.
روزهای عرقم را پاک کردم
شما بیشتر از همه باهوش بوده اید
شما نژاد یخ سرد خود را نوشته اید.
آهنگ سودیم آدامدیر از شبنم تووزلو
او سازنده است
قوپان
Mənə sevməy مرد است
صاحب شبهای من
او دوست من است
مردی که زندگی من را گول می زند
او سازنده است
قوپان
Mənə sevməy مرد است
صاحب شبهای من
او دوست من است
مردی که زندگی من را گول می زند
من می خواستم دستم را باز کنم و از شما متشکرم.
روزهای عرقم را پاک کردم
شما بیشتر از همه باهوش بوده اید
شما نژاد یخ سرد خود را نوشته اید.
او سازنده است
قوپان
Mənə sevməy مرد است
صاحب شبهای من
او دوست من است
مردی که زندگی من را گول می زند
او سازنده است
قوپان
Mənə sevməy مرد است
صاحب شبهای من
او دوست من است
مردی که زندگی من را گول می زند
داستان
بکتاش و رابعه» از الهینامۀ شیخ عطار» است. رابعه بنت کعب قزداری، که
این داستان دربارۀ او است، نخستین بانوی سخنور ایران است و بعضی قطعات زیبا
و دلآویز از او باقی مانده است.
چنین قصه که دارد یاد هرگز؟ چنین کاری کرا افتاد هرگز؟
رابعه
یگانه دختر کعب امیر بلخ بود. چنان لطیف و زیبا بود که قرار از دلها
میربود و چشمان سیاه جادوگرش با تیر مژگان در دلها مینشست. جانها نثار
لبان مرجانی و دندانهای مرواریدگونش میگشت. جمال ظاهر و لطف ذوق به هم
آمیخته و او را دلبری بیهمتا ساخته بود. رابعه چنان خوش زبان بود که شعرش
از شیرینی لب حکایت میکرد. پدر نیز چنان دل بدو بسته بود که آنی از خیالش
منصرف نمیشد و فکر آیندۀ دختر پیوسته رنجورش میداشت. چون مرگش فرا رسید،
پسر خود حارث را پیش خواند و دلبند خویش را بدو سپرد و گفت: چه شهریارانی
که درّ گرانمایه را از من خواستند و من هیچ کس را لایق او نشناختم، اما تو
چون کسی را شایستۀ او یافتی خوددانی تا به هر راهی که میدانی روزگارش را
خرم سازی.» پسر گفتههای پدر را پذیرفت و پس از او بر تخت شاهی نشست و
خواهر را چون جان گرامی داشت. اما روزگار بازی دیگری پیش آورد. روزی
حارث به مناسبت جلوس به تخت شاهی جشنی برپا ساخت. بساط عیش در باغ باشکوهی
گسترده شد که از صفا و پاکی چون بهشت برین بود. سبزۀ بهاری حکایت از شور
جوانی میکرد و غنچۀ گل به دست باد دامن میدرید. آب روشن و صاف از نهر
پوشیده از گل میگذشت و از ادب سر بر نمیآورد تا بر بساط جشن نگهی افکند.
تخت شاه بر ایوان بلندی قرار گرفته و حارث چون خورشیدی بر آن نشسته بود.
چاکران و کهتران چون رشتههای مروارید دورادور وی را گرفته و کمر خدمت بر
میان بسته بودند. همه نیکو روی و بلند قامت، همه سرافراز و دلاور. اما از
میان همۀ آنها جوانی دلارا و خوش اندام، چون ماه در میان ستارگان
میدرخشید و بیننده را به تحسین وا میداشت؛ نگهبان گنجهای شاه بود و
بکتاش نام داشت. بزرگان و شریفان برای تهنیت شاه در جشن حضور یافتند و از
شادی و سرور سرمست گشتند و چون رابعه از شکوه جشن خبر یافت به بام قصر آمد
تا از نزدیک آن همه شادی و شکوه را به چشم ببیند. ی از هر سو نظاره کرد.
ناگهان نگاهش به بکتاش افتاد که به ساقیگری در برابر شاه ایستاده بود و
جلوهگری میکرد؛ گاه به چهرهای گلگون از مستی میگساری میکرد و گاه رباب
مینواخت، گاه چون بلبل نغمۀ خوش سر میداد و گاه چون گل عشوه و ناز
میکرد. رابعه که بکتاش را به آن دلفروزی دید، آتشی از عشق به جانش افتاد و
سراپایش را فراگرفت. از آن پس خواب شب و آرام روز از او رخت بربست و
طوفانی سهمگین در وجودش پدید آمد. دیدگانش چون ابر میگریست و دلش چون شمع
میگداخت. پس از یک سال، رنج و اندوه چنان ناتوانش کرد که او را یکباره از
پا درآورد و بر بستر بیماریش افکند. برادر بر بالینش طبیب آورد تا دردش را
درمان کند، اما چه سود؟ چنان دردی کجا درمان پذیرد که جاندرمان هم از جانان پذیرد رابعه
دایهای داشت دلسوز و غمخوار و زیرک و کاردان. با حیله و چارهگری و نرمی و
گرمی پردۀ شرم را از چهرۀ او برافکند و قفل دهانش را گشاد تا سرانجام دختر
داستان عشق خود را به غلام، بر دایه آشکار کرد و گفت: چنان عشقش مرا بیخویش آورد که صد ساله غمم در پیش آورد چنین بیمار و سرگردان از آنم که می دانم که قدرش میندانم سخن چون میتوان زان سرو من گفت چرا باید ز دیگر کس سخن گفت باری
از دایه خواست که در دم برخیزد و سوی دلبر بشتابد و این داستان را با او
در میان بگذارد، به قسمی که رازش بر کسی فاش نشود، و خود برخاست و نامهای
نوشت: الا ای غایب حاضر کجایی به پیش من نه ای آخر کجایی بیا و چشم و دل را میهمان کن و گرنه تیغ گیر و قصد جان کن دلم بردی و گر بودی هزارم نبودی جز فشاندن بر تو کارم ز تو یک لحظه دل زان برنگیرم که من هرگز دل از جان برنگیرم اگر آئی به دستم باز رستم و گرنه میروم هر جا که هستم به هر انگشت در گیرم چراغی ترا میجویم از هر دشت و باغی اگر پیشم چو شمع آئی پدیدار و گرنه چون چراغم مرده انگار پس
از نوشتن، چهرۀ خویش را بر آن نقش کرد و به سوی محبوب فرستاد. بکتاش چون
نامه را دید از آن لطف طبع و نقش زیبا در عجب ماند و چنان یکباره دل بدو
سپرد که گویی سالها آشنای او بوده است. پیغام مهرآمیزی فرستاد و عشق را با
عشق پاسخ داد. چون رابعه از زبان دایه به عشق محبوب پی برد، دلشاد گشت و
اشک شادی از دیده روان ساخت. ار آن پس روز و شب با طبع روان غزلها میساخت
و به سوی دلبر میفرستاد. بکتاش هم پس از خواندن هر شعر عاشقتر و
دلدادهتر میشد. مدتها گذشت. روزی بکتاش رابعه را در محلی دید و شناخت و
همان دم به دامنش آویخت. اما به جای آن که از دلبر نرمی و دلدادگی ببیند با
خشونت و سردی روبه روگشت. چنان دختر از کار او برآشفت و از گستاخیش روی در
هم کشید که با سختی او را از خود راند و پاسخی جز ملامت نداد: که هان ای بیادب این چه دلبریست تو روباهی ترا چه جای شیریست که باشی تو که گیری دامن من که ترسد سایه از پیراهن من عاشق
ناامید برجای ماند و گفت: ای بت دلفروز، این چه حکایت است که در نهان
شعرم میفرستی و دیوانهام می کنی و اکنون روی میپوشی و چون بیگانگان از
خود میرانیم؟» دختر با مناعت پاسخ داد که: از این راز آگاه نیستی و
نمیدانی که آتشی که در دلم زبانه میکشد و هستیم را خاکستر میکند به نزدم
چه گرانبهاست. چیزی نیست که با جسم خاکی سر و کار داشته باشد. جان غمدیدۀ
من طالب هوسهای پست و نیست. ترا همین بس که بهانۀ این عشق سوزان و
محرم اسرارم باشی، دست از دامنم بدار که با این کار چون بیگانگان از
آستانهام دور شوی.» پس از این سخن، رفت و غلام را شیفتهتر از پیش برجای گذاشت و خود همچنان به شعر گفتن پرداخت و آتش درون را با طبع چون آب تسکین داد. روزی دختر عاشق تنها میان چمنها می گشت و می خواند: الا ای باد شبگیری گذر کن ز من آن ترک یغما را خبر کن بگو کز تشنگی خوابم ببردی ببردی آبم و آبم ببردی چون
دریافت که برادرش شعرش را میشنود کلمۀ ترک یغما» را به سرخ سقا» یعنی
سقای سرخ رویی که هر روز سبویی آب برایش میآورد، تبدیل کرد. اما برادر از
آن پس به خواهر بدگمان شد. از این واقعه ماهی گذشت و دشمنی بر ملک حارث
حمله ور گشت و سپاهی بیشمار بر او تاخت. حارث هم پگاهی با سپاهی چون بختش
جوان از شهر بیرون رفت. خروش گوش فلک را کر کرد و زمین از خون دشمنان
چون لاله رنگین شد. اجل چنگال خود را به قصد جان مردم تیز کرد و قیامت برپا
گشت. حارث سپاه را به سویی جمع آورد و خود چون شیر بر دشمن حمله کرد.
از سوی دیگر بکتاش با دو دست شمشیر میزد و دلاوریها مینمود. سرانجام
چشمزخمی بدو رسید و سرش از ضربت شمشیر دشمن زخم برداشت. اما همین که نزدیک
بود گرفتار شود، شخص رو بستۀ سلاح پوشیدهای سواره پیشصف درآمد و چنان
خروشی برآورد که از فریاد او ترس در دلها جای گرفت. سوار بر دشمن زد و
سرها به خاک افکند و یک سر به سوی بکتاش روان گشت. او را برگرفت و به میان
صف سپاه برد و به دیگرانش سپرد و خود چون برق ناپدید گشت. هیچ کس از حال او
آگاه نشد و ندانست که کیست. این سپاهی دلاور، رابعه بود که جان بکتاش را
نجات بخشید. اما به محض آن که ناپدید گشت سپاه دشمن چون دریا به موج آمد
و چون سیل روان گشت و اگر لشکریان شاه بخارا به کمک نمیشتافتند دیاری در
شهر باقی نمیماند. حارث پس از این کمک، پیروز به شهر برگشت و چون سوار مرد
افکن را طلبید نشانی از او نجست. گویی فرشته ای بود که از زمین رخت بربست.
همین که شب فرا رسید، و قرص ماه چون صابون، کفی از نور بر علم پاشید؛
رابعه که از جراحت بکتاش دلی سوخته داشت و خواب از چشمش دور گشته بود نامه
ای به او نوشت: چه افتادت که افتادی به خون در چو من زین غم نبینی سرنگونتر همه شب همچو شمعم سوز در بر چو شب بگذشت مرگ روز بر سر چه میخواهی ز من با این همه سوز که نه شب بودهام بیسوز نه روز چنان گشتم ز سودای تو بیخویش که از پس میندانم راه و از پیش اگر امید وصل تو نبودی نه گردی ماندی از من نه دوری نامه مانند مرهم درد، بکتاش را تسکین داد و سیل اشک از دیدگانش روان ساخت و به دلدار پیغام فرستاد: که: جانا تا کیم تنها گذاری سر بیمار پرسیدن نداری چو داری خوی مردم چون لبیبان دمی بنشین به بالین غریبان اگر یک زخم دارم بر سر امروز هزارم هست بر جان ای دل افروز ز شوقت پیرهن بر من کفن کن شد» بگفت این وز خود بیخویشتن شد
چند روزی گذشت و زخم بکتاش بهبود یافت. رابعه
روزی در راهی به رودکی شاعر برخورد. شعرها برای یکدیگر خواندند و سؤال و
جواب ها کردند. رودکی از طبع لطیف دختر در تعجب ماند چون از عشقش آگاه گشت
راز طبعش را دانست و چون از آن جا به بخارا رفت به درگاه شاه بخارا، که به
کمک حارث شتافته بود، رسید. از قضا حارث نیز برای عذرخواهی و سپاسگذاری
همان روز به دربار شاه وارد گشت. جشن شاهانهای برپا شد و بزرگان و شاعران
بار یافتند. شاه از رودکی شعر خواست. او هم برپا خاست و چون شعرهای دختر را
به یاد داشت همه را برخواند. مجلس سخت گرم شد و شاه چنان مجذوب گشت که نام
گویندۀ شعر را از او پرسید. رودکی هم مست می و گرم شعر، بیخبر از وجود
حارث، زبان گشاد و داستان را چنان که بود بیپرده نقل کرد و گفت شعر از
دختر کعب است که مرغ دلش در دام غلامی اسیر گشته است چنان که نه خوردن
میداند و نه خفتن و جز شعر گفتن و غزل سرودن و نهانی برای معشوق نامه
فرستادن کاری ندارد. راز شعر سوزانش جز این نیست. حارث داستان را شنید و
خود را به مستی زد چنان که گویی چیزی نشنیده است. اما چون به شهر خود
بازگشت دلش از خشم می جوشید و در پی بهانهای میگشت تا خون خواهر را فرو
ریزد و ننگ را از دامان خود بشوید. بکتاش نامههای آن ماه را که سراپا
از سوز درون حکایت می کرد یکجا جمع کرده و چون گنج گرانبها در درجی جای
داده بود. رفیقی داشت ناپاک که ازدیدن آن درج حرص بر جانش غالب شد و به
گمان گوهر سرش را گشاد و چون آن نامهها را برخواند همه را نزد شاه برد.
حارث به یکباره از جا دررفت. آتش خشم سراسر وجودش را چنان فرا گرفت که در
همان دم کمر قتل خواهر بست. ابتدا بکتاش را به بند آورد و در چاهی محبوس
ساخت، سپس نقشۀ قتل خواهر را کشید. فرمود تا حمامی بتابند و آن سیمتن را در
آن بیافکنند و سپس رگزن هر دو دستش را رگ بزند و آن را باز بگذارد.
دژخیمان کردند. رابعه را به گرمابه بردند و از سنگ و آهن در را محکم بستند.
دختر فریادها کشید و آتش به جانش افتاد؛ اما نه از ضعف و دادخواهی، بلکه
آتش عشق، شوز طبع، شعر سوزان، آتش جوانی، آتش بیماری و سستی، آتش مستی، آتش
از غم رسوایی، همۀ این ها چنان او را میسوزاندند که هیچ آبی قدرت خاموش
کردن آنها را نداشت. آهسته خون از بدنش میرفت و دورش را فرامیگرفت. دختر
شاعر انگشت در خون فرو میبرد و غزلهای پر سوز بر دیوار نقش میکرد.
همچنان که دیوار با خون رنگین میشد چهرهاش بیرنگ میگشت و هنگامی که در
گرمابه دیواری نانوشته نماند در تنش نیز خونی باقی نماند. دیوار از شعر پر
شد و آن ماهپیکر چون پارهای از دیوار برجای خشک شد و جان شیرینش میان خون
و آتش و اشک از تن برآمد. روزدیگر گرمابه را گشودند و آن دلفروز را چون
زعفران از پای تا فرق غرق در خون دیدند. پیکرش را شستند و در خاک نهفتند و
سراسر دیوار گرمابه را از این شعر جگرسوز پر یافتند: نگارا بی تو چشمم چشمهسار است همه رویم به خون دل نگار است ربودی جان و در وی خوش نشستی غلط کردم که بر آتش نشستی چو در دل آمدی بیرون نیایی غلط کردم که تو در خون نیایی چو از دو چشم من دو جوی دادی به گرمابه مرا سرشوی دادی منم چون ماهیی بر تابه آخر نمیآیی بدین گرمابه آخر؟ نصیب عشق این آمد ز درگاه گه در دوزخ کنندش زنده آگاه سه ره دارد جهان عشق اکنون یکی آتش یکی اشک و یکی خون به آتش خواستم جانم که سوزد چو جای تست نتوانم که سوزد به اشکم پای جانان می بشویم بخونم دست از جان می بشویم بخوردی خون جان من تمامی که نوشت باد، ای یار گرامی کنون در آتش و در اشک و در خون برفتم زین جهان جیفه بیرون مرا بی تو سرآمد زندگانی منت رفتم تو جاویدان بمانی چون
بکتاش از این واقعه آگاه گشت، نهانی فرار کرد و شبانگاه به خانۀ حارث آمد و
سرش را از تن جدا کرد؛ و هم آنگاه به سر قبر دختر شتافت و با دشنه دل خویش
شکافت. نبودش صبر بی یار یگانه بدو پیوست و کوته شد فسانه.
برگرفته از کتاب داستانهای دلانگیز» نوشتة دکتر زهرا خانلری (کیا) ـ سال 1346 حروفچین: فاطمه طاهری - تارنمای دیباچه
درود، در این ساعت برای شما دوستداران موزیک ، مجموعه ای کامل از آهنگ های بیس دار و ضرب دار ایرانی و خارجی برای استفاده در سیستم های صوتی و ماشین آماده کرده ایم امیدوارم مورد استفاده شما قرار بگیرد. این گلچین
از بهترین های موجود در سرتاسر اینترنت هست و در صورت امکان موزیک ها و
ریمیکس های این پست را با دوستان خود نیز به اشتراک بگذارید. هر کدام از
آهنگ ها را می توانید تک تک به صورت پخش آنلاین گوش کنید.
توجه : تمامی آهنگ های قرار داده شده در این پست مجاز بوده و از خوانندگان داخل کشور هستند.
آهنگ بیس دار قوی برای ماشین
برای دانلود هر کدام از این آهنگ ها روی DOWNLOAD کلیک کنید.
تعداد کل آهنگ ها ۶۸ عدد می باشد. حجم کل آهنگ ها ۴۶۳ مگابایت می باشد.
دانلود آهنگ ایرانی بیس دار برای ماشین
آهنگ اول :
ریمیکس آهنگ دیوونه دوست داشتنی از علیرضا طلیسچی
بخشی از متن آهنگ :
رفت قلبم … ♪♪
ضعف کردم !! ♪♪
واسه ♪ خندت عشقم ♪ بس که شیرینی ! ♪♪
میخندم … ♪♪
دل کندم ! ♪♪
از همه از ♪ قلبم کاشکی ببینی ♪♪
آخه چشمات ♪ دیوونه خونس ♪♪
آخه ♪ دیوونه دور از تو که ♪ نداریم اصلا ! ♪♪
نمیشه … ♪♪
آهنگ ماشین
تو نمیخوای ♪ جدا شی ♪♪
تو ♪ که یه دونه باشی ! ♪♪
بمونی واسه قلبم … ♪♪
همیشه … ♪♪
دیوونه ♪ دوست داشتنی … ♪♪
از ♪ دلم کاش نری ! ♪♪
خواستی ♪ کم باش ولی باش ♪♪
دیوونه ♪ میخوادت دلم !! ♪♪
میوفته ♪ کارت به من … ♪♪
راضی نشی ♪ کاش برم کاش ! ♪♪
♪♫♪♫♪♫
بزن باران ♪♪
ببار از چشم من ♪♪
بزن باران ♪♪
بزن باران بزن بزن باران ♪♪
که شاید گریه ام پنهان بماند ♪♪
بزن باران ♪♪
که من هم ابریم ♪♪
بزن باران ♪♪
پر از بی صبریم ♪♪
بزن باران ♪♪
که این دیوانه ♪♪
سرگردان بماند ♪♪
♪♫♪♫♪♫
سوختم ♪ چه آتشی نگاه ♪ تو دارد … !! ♪♪
آخر ♪ دلم دل تو را به ♪ دست آرد … !! ♪♪
بی تو ♪ کویر خشک ـو خالیم مرا ببین ♪ چه حالیم باران تو اگر نبارد ! ♪♪
جانا ♪ دلم ربوده ای فریبانه به ♪ انتظار تو غریبانه … ! ♪♪
نشسته ام ♪ ببینم آن دو چشم مست ـو ♪ دلبرانه ♪♪
جانا ♪ به غم نشانده ای ♪ دل ما را … ! ♪♪
بیا ـو ♪ دریاب من تنها را … !! ♪♪
که خسته ام ♪ از این زمانه … !! ♪♪
بهترین اتفاق ♪ زندگی من !! ♪♪
دوست دارم ♪ تورو بیشتر از خودم !! ♪♪
چه حس ♪ خوبی داره ♪ عاشقت شدن !! ♪♪
تویی … !! ♪♪
بهترین اتفاق ♪ زندگی من !! ♪♪
دوست دارم ♪ تورو بیشتر از خودم ♪♪
چه حس خوبی ♪ داره عاشقت شدن ♪♪
تا اومدی تو زندگیم همه چی عوض شد انگار
واسم عشق معنی نداشت و عاشق شدم این بار
تا تورو دیدمت انگار به تو شدم گرفتار
تا اومدی تو زندگیم وقتی چشاتو دیدم
جز تو از دنیا و همه آدما دست کشیدم
تورو از روزی که دیدم دیگه یه آدم دیگم
دارم هواتو نمیگیره هیشکی جاتو
چی بگم از علاقم بیا دلو جونم برا تو
شاید اینو ندونی که تو دلیل زندگیمی
بذار اینو بگم بهت یا هیچ کس دیگه یا تو
صدای ♪ خنده هات ♪ هنوز توی ♪ گوشمه … !! ♪♪
عطری ♪ که میزنی رو لباسیه ♪ که میپوشمه … !! ♪♪
دیگه ♪ بدون من یه قدمم ♪ برندار ♪♪
یه ♪ چیزی بهت میگم این دفعه ♪ رو نه نیار … ♪♪
هر بار این درو ♪ محکم نبند نرو ♪♪
این ♪ چشمای ترو نکن ♪ تو بدتر ـو … !! ♪♪
حال ♪ دلم با تو خوش ـه بغضت صدام ـو میکشه ♪ این عشقه ♪♪
هر جا ♪ که میرم مقصدی ♪ با من به دنیا اومدی ♪ این عشقه … ♪♪
وقتی ♪ بهت فکر می کنم ♪ حس میکنم عطر تورو ♪ میگیرم !! ♪♪
حتی ♪ من از تصور ♪ این که به من فکر ♪ میکنی میمیرم … !! ♪♪
عاشق شدن ♪ راه با صفایی داره ♪♪
غم ـو بی قراری داره … !! ♪♪
دوست داره ♪ هر کاری میکنی ♪♪
دل ♪ از کارات سر درآره … !! ♪♪
بد جوری ♪ بی تابی داره ♪♪
تا ♪ خود صبح بی خوابی ♪ داره … !! ♪♪
ای وای از عشق … !! ♪♪
با معرفت ♪ همین که کنارمی ♪ مرسی ازت … !! ♪♪
تو قلب ♪ من نشستی ♪ تا ابد با معرفت … !! ♪♪
تو ♪ قلبم ـه جات تو میخندی ♪ دل من میره ♪ برات ♪♪
دیوونه ♪ کرده منو حال و هوات ♪ با معرفت … !! ♪♪
فکر ♪ تو از سرم بیرون ♪ نمیره … ♪♪
انقدر ♪ خوبی تورو یادم ♪ نمیره … !! ♪♪
هر جا ♪ بری دلم سمت ♪ تو میره ♪♪
فکر ♪ تو از سرم بیرون ♪ نمیره … !! ♪♪
انقدر ♪ خوبی تورو یادم ♪ نمیره ♪♪
هر جا ♪ بری دلم سمت ♪ تو میره … !! ♪♪
یه ♪ نفر یه روزی میشه ♪ دنیاتو … !! ♪♪
بیشتر ♪ از همه میفهمه ♪ حرفاتو … !! ♪♪
من ♪ که تعارفی نبودم ♪ هیچ وقتی !! ♪♪
بهت ♪ میگم که بد تو قلب ♪ من رفتی … ♪♪
دانلود پرطرفدارترین آهنگ های جدید ایرانی سال ۹۷ – ۲۰۱۸
درود، اینبار با بهترین و پرطرفدارترین آهنگ های جدید ایرانی
سال ۱۳۹۷ و با دستی پر آمده ایم. یکی از کامل ترین گلچین های موجود در کل
اینترنت را می توانید از این پست به راحتی و با لینک مستقیم و بهترین کیفیت
دانلود نمایید. آهنگ ها به صورت نامرتب لیست شده اند که با رای شما عزیزان
در نظرات همین پست رتبه آهنگ ها به مرور تغییر کرده و در نهایت تا آخر سال
بهترین آهنگ امسال از نظر شما مردم عزیز انتخاب می گردد.
+ بروز رسانی شد … آهنگ های جدید اضافه شد.
بهترین آهنگ های جدید ایرانی
برای دانلود هر کدام از آهنگ ها می توانید
بر روی ” دانلود با لینک مستقیم ” کلیک نمایید تا آهنگ مورد نظر به صورت
مستقیم و با بهترین کیفیت دانلود شود.
دانلود آهنگ جدید بهنام بانی تویی انتخابم
بخشی از متن آهنگ :
… !! ♪♪ دوست دارم دوست دارم با چه زبونی بهت بگم … !! ♪♪
… !! ♪♪ بگم که عاشق شدم نکنی جوابم … !! ♪♪
… !! ♪♪ دوست دارم دوست دارم تموم دنیا هم بیان … !! ♪♪
رنگ ♪ سبزش … پر از آرامش … !! ♪♪
واسه ♪ گل … کردن همونه ♪ که … میخوامش … !! ♪♪
رنگ ♪ سفید … عشقو ♪ امید … !! ♪♪
اینجوری ♪ عاشق … بودنو ♪ کی … دیده … !! ♪♪
سر ♪ به … راهت بودم … !! ♪♪
اما ♪ بی هوا …دل کندی از من … !! ♪♪
آره … !! ♪♪
سد ♪ راهت … که ♪ نشد … !! ♪♪
دیوونگی هام … بعد تو ♪ ادامه ♪ داره … ♪♪
آره … !! ♪♪
بیخیال ♪ همه دنیا مال همه ♪ بسه که تو دوسم ♪ داری … ♪♪
نگو ♪ پیش کسی تو نمیشه ♪ کسی عشق من تو ♪ شاهکاری !! ♪♪
تلخی ♪ اما خوشی آدمو میکشی ♪ عین قهوه قاجاری … ♪♪
دلو ♪ با یه نگاه میبری تو کجا ♪ عشق من تو ♪ شاهکاری … !! ♪♪
درود، برای آخر هفته امروز چند آهنگ مجاز فوق العاده احساسی و غمگین
از خوانندگان معروف ایرانی را آماده دانلود کرده ایم. آهنگ های احساسی که
میتونه در شرایط خاص حال شما رو خوب کنه این ترانه ها رو میتونید داخل
ماشین یا منزل گوش کنید. امیدوارم از شنیدن این موزیک های دلنشین لذت ببرید
و با دوستان خودتون نیز به اشتراک بگذارید.
+ بروز رسانی شد … آهنگ های جدید اضافه شد
برای دانلود هر کدام از آهنگ ها روی DOWNLOAD کلیک نمایید.
دانلود آهنگ های ایرانی غمگین
آهنگ اول :
احمد صفایی عشق من Ahmad Safaei Eshghe Man
بخشی از متن آهنگ :
♪♫♪♫♪♫
عشق ♪ من … نموندنت واسم آزاره … ♪♪
با ♪ دلم … بازی نکن جون نداره … ♪♪
برعکس ♪ تو … من خیلی دوست دارم ♪♪
رو به روم ♪ عکساتو … میذارم ♪♪
خیلی ♪ دوست … دارم عشق من …. ♪♪
برعکس ♪ تو … من گله ندارم ♪♪
طاقت ♪ دوری … ندارم … ♪♪
واسه ♪ چشمات … بی قرارم عشق من ♪♪
♪♫♪♫♪♫
♪♫♪♫♪♫
تو ♪ با قلب … ویرانه من ♪ چه کردی … ؟؟ ♪♪
ببین ♪ عشق … دیوانه من ♪ چه کردی … ؟؟ ♪♪
در ♪ ابریشم … عادت آسوده ♪ بودم !! ♪♪
تو ♪ با حال … پروانه من چه ♪ کردی … ؟؟ ♪♪
♪♫♪♫♪♫
♪♫♪♫♪♫
فلک ♪ با من … فلک با من جفا ♪ کرد … ♪♪
تورو ♪ از من … گرفت با من چه ها ♪ کرد … ! ♪♪
فلک ♪ با … من فلک با من جفا ♪ کرد ! ♪♪
تورو ♪ از من … گرفت با من چه ها ♪ کرد … ! ♪♪
♪♫♪♫♪♫
♪♫♪♫♪♫
تو ♪ میتونی … بی خیالی طی کن … زجر این ♪ عشق باشه مال من … !! ♪♪
سخت ♪ بگیری … به خودت مدیونی به درک … که ♪ ریخت بهم حال من ♪♪
فاجعه ♪ است … رفتارت چه گرون … تموم میشه ♪ واسه من … !! ♪♪
تو ♪ به استرس … نیوفت من هستم ♪ به جهنم … دل ـو احساس من … !! ♪♪
♪♫♪♫♪♫
♪♫♪♫♪♫
گر ♪ با … دگران ♪ سحر کنی ♪ وای بر من … !! ♪♪
از ♪ کوی … دگر گذر کنی ♪ وای بر من ♪♪
انفرادی ♪ شده … سلول به ♪ سلول تنم !! ♪♪
خود ♪ من … در خود من در خود ♪ من زندانیست … ♪♪
♪♫♪♫♪♫
آهنگ غمگین بیس دار مسیح و آرش AP نالوطی Masih & Arash AP Nalooti
بخشی از متن آهنگ :
♪♫♪♫♪♫
نالوطی … گذاشتی پا رو چی ؟! ♪♪
دنبال چی … بودی ♪ تو رابطمون با موچین ؟! ♪♪
بی معرفت … ♪♪
بدون … که بدم میاد من ازت !! ♪♪
با اینکه … میتونست رکب نزد … ♪♪
دلم … به عشقمون لگد نزد ! ♪♪
♪♫♪♫♪♫
♪♫♪♫♪♫
خداحافظ ♪ اگر … میگی دلت رو میزنم ♪ میرم ♪♪
خداحافظ ♪ تو … آروم باش اگر مشکل ♪ منم میرم ♪♪
به اونی ♪ که … بهش وابسته ای بد کن ♪ اگه مردی ♪♪
چرا ♪ با من … چرا با من که بهت وابسته ام ♪ سردی ♪♪
♪♫♪♫♪♫
♪♫♪♫♪♫
آخه ♪ من نمیگم … همه میگن ♪ عشق تو وفا نداره … ! ♪♪
نمیدم ♪ پس … نمیدم این دل ـو ♪ به تو دوباره !! ♪
همه ♪ نارفیقن … آی رفیقم کجایی ♪ دلم گرفته … ! ♪♪
دیگه ♪ نا نداره … دل بی قرارم به ♪ کی بگم گرفته … !! ♪♪
♪♫♪♫♪♫
♪♫♪♫♪♫
دیوانه ♪ مرا … به دست کی ♪ سپردی ♪♪
دیوانه ♪ رفتی … مرا با خود ♪ نبردی … !! ♪♪
دیوانه ♪ مرا … به دست کی ♪ سپردی ♪♪
دیوانه ♪ رفتی … مرا با خود ♪ نبردی … !! ♪♪
♪♫♪♫♪♫
♪♫♪♫♪♫
کجا … باید برم … ؟؟ ♪♪
یه دنیا … خاطرت تورو یادم نیاره … ! ♪♪
کجا … باید برم … ؟؟ ♪♪
که یک شب … فکر تو منو راحت بذاره ! ♪♪
چه … کردم با خودم … ♪♪
♪♫♪♫♪♫
درود، برای امروز مجموعه ای از بهترین و ماندگارترین آهنگ های آذری و ترکی فوق العاده شاد
را آماده کرده ایم که می توانید از این موزیک ها در مراسمات خود استفاده
نمایید.
بروز رسانی شد … آهنگ های جدید اضافه شد
آهنگ شاد آذری
برای دانلود هر کدام از آهنگ ها کافی است روی DOWNLOAD کلیک نمایید.
این پست به دستور ستاد فیلترینگ و رسیدگی پالایش گردید
درباره این سایت